ثمین کلاس سومی یه دختر بلند قد و بسیار مسلط در حرف زدن، عاشق یلدای کلاس اولی چشم رنگی و ریزه میزه شده
منم واسطه عشقشون بودم
به این صورت که ثمین اول با من در میون گذاشت و قول گرفت که نخندم
بعد گفت هر شب بهش فکر میکنه و خیلی دوست داره باهاش دوست بشه
منم گفتم راهش اینه به خودش بگی و راحت بشی
ولی چون براش سخت بود یه نامه نوشت و به من داد تا بهش بدم
منم ضمن تقدیم نامه به یلدا کوچولو گفتم که ثمین دوستت داره ، باهاش دوست شو
حالا با هم دوستن
زنگ های تفریح با هم بازی میکنن.ثمین واسه یلدا یه عالمه خوراکی میخره و هر روز واسش نامه مینویسه
یلدا چون هنوز درست بلد نیست بخونه نامه ها رو میده من بخونم.یه بارش خارجکی بود خودمم نفهمیدم :|
خلاصه خوشن با هم
یاد خودم و دوستم افتادم که سال سوم راهنمایی عاشق یه دختری که اول راهنمایی بود شدیم
اسمش یادم نمیاد ولی فامیلیش "سنجق" بود
نمیدونم شاید جذب فامیلی خاصش شدیم
خنده های قشنگی داشت و دختر مهربونی بود
بعد ها وقتی دانشگاه میرفتم یه روز از دور تو خیابون دیدمش که بچه داشت
هی روزگار
قالب چطوره؟
آپم
سلام
خوبی کوثر خانم
خسته نشی
خیلی تند تند کامنت ها رو تایید میکنی
ازدواج و هزارن مشکل
کاملا درکت میکنم حق داری مادرجان
آره سرعتم رفته بالا
سلااااااام
روز زن بهت تبریک میگم
ممنون
سلام چرا یک کانال تو تلگرام نمیزنی درسته ماها هر روز سر نمیزنیم اما بد نیست یه خورده با تکنولوژی اشتی کنی کوثر خانوم عروس نامرد
من همراه و همگام با تکنولوژی ام
یه پیج اینستاگرام دارم.ولی اونجا هم زیاد اکتیو نیست.کانال هم بزنم وقتی سوژه نداشته باشم چه فایده داره برادر من؟
هنوزم آهنگ داشت منتهی باید فلش پلیر فعال داشته باشید
بعد از این همه مدت تشریف آوردین احساس خنکی کردم چه عجب وقت پیدا کردین ی سری به وبلاگ خودتون زدید
خفه نشی
ماه رمضون داره میاد
اومده
موقعی که پل AA رو معماری می کردن کجا بودی؟ مداد رنگیم کو؟؟؟
چمدونم
سلام آپم